turk donyasi
زبان،تاریخ و فرهنگ مردم ترک
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه به وبلاگ اینجانب سر میزنید خوشحالم. در ارائه و جمع آوری مطالب این وبلاگ سعی شده است مطالب مفید راجع به زبان ، فرهنگ و تاریخ مردم ترک از اکثر سایتها و وبلاگهای ایرانی و سایر کشورها به خصوص کشورهای ترک زبان دنیا استفاده شده است و در واقع گلچینی از مطالب سایت های مختلف است که در قالب یک وبلاگ جمع شده است. و سعی شده است با ارائه مطالب آموزش و همچنین لینک های مفید به یادگیران زبان ترکی کمکی کوچک کرده باشیم .خواهشمند است ما را از نظرات سازنده تان بی نصیب نفرمایید. ترکون دیلی تک سوگیلی ایستکلی دیل اولماز آیری دیله قاتسون بو اصیل دیل اصیل اولماز
نويسندگان
دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, :: 16:49 :: نويسنده : داوود بدرزاده

(نقش حزب داشناك در وقايع سال 1915)

داشناكسيتيون (نقش حزب داشناك در وقايع سال 1915) دكتر اردال ايلتر, مورّخ- ترجمه عيوض بيات-قسمت يكم 


در بين احزاب انقلابي ارمني، حزب داشناك باسابقه‌ترين، مهم‌ترين و تأثيرگذارترين حزب در حيات و مقدورات ارامنه بوده است. كلمه «داشناكسيتيون» كه به معني فدراسيون، اتحاد و اتفاق به كار مي‌رود، در زبان تركي به صورت مخفف «داشناك» مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در نتيجه فشارهايي كه از سوي تزار در جهت از بين بردن راديكاليزم در روسيه صورت گرفته بود، برخي از ارامنه كه عملكرد حزب «هينچاك» را كافي نمي‌دانستند، با هدف گردآوردن و متحد كردن ارامنه، ابتدا تحت عنوان «تروشاك» (پرچم) و سپس در سال 1890 تحت عنوان داشناكسيتيون، حزبي را تشكيل دادند. به خاطر انتشار نشريه‌اي به نام تروشاك، به حزب تروشاك هم معروف شده بودند. حزب داشناك كه از اتحاد گروه‌هاي ماركسيست و سوسيال- دمكرات تشكيل شده بود (فدراسيون انقلابي ارمني)، تا سال 1892 برنامه و طرح مشخصي نداشت. داشناك‌ها بعد از اولين كنگره عمومي خود در سال 1892، برنامه‌اي را قبول و تصديق كردند. آنها اين برنامه را از تشكيلات «اراده خلق» اخذ نموده بودند. «كريستاپور ميكائيليان» (1905-1859) از مؤسسين حزب داشناك، كسي بود كه در تشكيلات اداره خلق پرورش يافته بود. به همين دليل، برنامه آنها بر اساس اصناف و سوسياليسم شكل گرفته بود. بدين ترتيب، داشناك‌ها كه به خود نام سوسياليست- دمكرات، سوسياليست- انقلابي، ملي‌گرا و عدم مركزيت داده بودند، به عنوان گروهي تروريستي وارد عرصه فعاليت شدند. داشناك‌ها به عنوان سمبل دشمني، انتقام و ترور، علامت خنجر را در پرچم خود قرار دادند. 
ويژگي تغييرناپذير اين حزب، ايجاد دشمني با ترك‌ها چه در بين ارامنه و چه در كل جهان و نشر پروپاگانداي قتل‌عام ارامنه بوده است. در برنامه مورد قبول واقع شده داشناك‌ها در سال 1892، روش‌ها و اهداف مجادله‌اي كه بايد با دولت عثماني صورت مي‌گرفت، اينگونه تثبيت شده است: 
- تشكيل چريك‌ها و سازماندهي آنها؛
- توسل به راه‌هاي مختلف جهت مسلح كردن ارامنه؛
- ترتيب دادن ترورهايي در مقابل مأموران دولتي؛
- تشكيل شبكه‌هاي ارتباطي در جهت ارسال انسان و سلاح؛
- حمله به ساختمان‌هاي دولتي و تخريب آنها؛
- انجام شورش‌هايي با جذب عشاير به سمت خود؛
- به دست آوردن دخالت قدرت‌هاي بزرگ و واقعيت دادن به تشكيل جمهوري سوسياليستي ارمني پس از كشته و آواره كردن مسلمانان در شش ولايت آناطولي (ارزروم، بيتليس، دياربكر، سيواس، مأمورات العزيز، وان).
حزب داشناك در سال 1907 در «تعليمات نامه تشكيلات» هم حوزه فعاليت خود را مشخص كرده و شعبه غرب و شرق را در جهت پيش بردن فعاليت‌هاي خود تشكيل داد. مركز شعبه غرب در ژنو سوئيس قرار داشت. وظيفه آنها ارگانيزه كردن تحركات ارامنه در اروپا و پيش بردن پروپاگاندا بود. مركز شعبه شرق نيز در ايروان و بر عهده «كليساي اچميادزين» واگذار شده بود. وظيفه آنها جمع‌آوري پول در جهت انجام تحركاتي در مقابل ترك‌ها، چاپ بروشورهاي تبليغاتي جهت براندازي، انجام ترور و قاچاق سلاح بود. شعبه شرق فعاليت خود را از چهار مركز وان، موش، ارزروم و ترابوزان پيش مي‌برد. 
ترور به عنوان يك روش اداره:
داشناك‌ها قبل از اينكه فعاليت خود را به عنوان يك حزب سازماندهي شده آغاز كنند، ترورهاي صورت گرفته بر عليه ترك‌ها را بر عليه هم‌نژادان خود به كار بستند. سخنان «سمپات گابريليان» در مورد داشناك‌ها و ترورهاي صورت گرفته توسط آنها قابل تأمل است: 
«هنگامي كه ارامنه انقلابي از يك ارمني ثروتمند ساكن اروپا درخواست پول كرده بودند، او اين جواب قاطعانه را به آنها داده بود: «من نمي‌خواهم با پول خودم، جلّاد كشور باشم». «جامهاريان»؛ ارمني ثروتمند ساكن مسكو كه به دست داشناك‌ها كشته شد، هزينه‌هاي يك يتيم خانه ارمني را پرداخت مي‌كرد. او فقط نمي‌خواست تعداد يتيم‌هاي آن مركز را افزايش دهد. باز با همان دلايل، «باليوزيان» در ازمير را به قتل رساندند. نمونه‌ي جديد و مؤخري هم داريم: «باهاليان»؛ ارمني روس كه با نامه‌هاي تهديدآميز كميته حاضر به پرداخت پول خواسته شده نبود، در 10 نوامبر در كوچه‌هاي «نوروسيسك» سرش بريده شد. حملات، ظلم‌ها و جنايت‌هايي از اين نوع كه به نام داشناك صورت مي‌گرفت، آنقدر زياد است كه مي‌توان با آنها تاريخي طولاني و حجيم نوشت. اگر كسي در مقابل اين تحركات اعتراض مي‌كرد، حتي در صورتي كه از دوستان خود داشناك‌ها مي‌بود، رفتارش مورد نكوهش قرار گرفته و در بعضي از مواقع آن فرد به مرگ محكوم مي‌شد. اين روحيه وحشيگري به كاراكتري در رفتار آنها تبديل شده بود...»
«ك. اس. پاپازيان»؛ نويسنده ديگر ارمني ساكن آمريكا، نوشته‌هايي در همان راستا دارد و خصوصاً توضيح مي‌دهد ارامنه ثروتمندي كه به حزب كمك نمي‌كردند و كساني كه طرفدار وارد شدن به تحركات شورش‌گرانه نبودند، از سوي تروريست‌هاي ارامنه به قتل مي‌رسيدند. پاپازيان پس از تشريح مفصّل ترورهاي صورت گرفته توسط داشناك‌ها در مقابل ارامنه، تصريح مي‌كند كه داشناك‌ها را فقط مي‌توان با مافياي ايتاليا و يا گانگسترهاي حاضر در آن كشور مقايسه كرد و اعلام مي‌دارد كه اين حزب از سوي افكار عمومي ارمني مورد لعن و نفرين واقع گرديده است.
ترازنامه تحركات تروريستي صورت گرفته توسط حزب داشناك در مقابل ترك‌ها و ارامنه و ايدئولوژي اين حزب به صورت مفصل در كتاب «ميكائيل وارانديان» تشريح شده است. 
ارمني ديگري به نام «اوهانوس آپرسيان» هم در كتاب خود به نام «Men Are Like Tath» (انسان‌ها اينگونه هستند) كه سرگذشت افسري را نقل مي‌كند، به صورت آشكار توضيح مي‌دهد كه داشناك‌ها علاوه بر ترك‌ها، چگونه ظلم‌هايي را بر عليه هم‌نژادان خود صورت مي‌دهند. در اين كتاب، موارد زير در ارتباط با موضوع مورد بحث جاي گرفته است: «... داشناك‌ها ارتشي سوءقصدكننده به نام «Mauserists» (قاتلين حرفه‌اي) در جهت اجراي احكامي كه از سوي قوانين و ارگان‌هاي دادرسي خود صادر مي‌كنند، دارند. اگر حزب قراري جهت كشته شدن فردي را صادر كند، در جهت معين كردن جلّاد آن فرد، يا قرعه‌كشي كرده و يا اين وظيفه را بر عهده يكي از قاتلين حرفه‌اي حزب واگذار مي‌كنند.»
در نتيجه اقدامات حزب داشناك جهت آماده‌سازي، در هر ولايتي شورش‌ها و سوءقصدها روي مي‌داد. مثلاً شورش‌هاي ارامنه در ژوئن 1896 در وان، ژوئيه 1897 و آوريل 1904 در سامسون روي داده و خونريزي‌هايي صورت گرفته بود. باز به همان شكل و با هدف به دست آوردن مداخله دولت‌هاي بيگانه، در تاريخ 26 آگوست 1896 تهاجم به بانك عثماني تحقق يافته بود. پس از سال 1896، تركيه به عرصه فعاليت حزب داشناك تبديل شده بود. در نهايت، داشناك‌ها در 21 ژوئيه 1905 سوءقصدي نسبت به «سلطان عبدالحميد دوم» هنگامي كه وي براي شركت در مراسم «سلام جمعه» رفته بود، ترتيب دادند. در نتيجه انفجار بي‌موقع بمب‌ها در ارابه‌اي كه قرار بود سلطان سوار بر آن شود، سوء قصد با موفقيت همراه نشده بود.
در نتيجه تجسس منازل و محل كار تروريست‌هاي منسوب به كميته در ژوئيه 1905 در شهرهاي «ازمير» و «مانيسا» كه در ارتباط با سوءقصد «ييلديز» بود، طرح‌هاي تخريب عمارت دولتي در ازمير، بانك عثماني، عمارت گمرك، راه‌آهني كه ازمير را به شهرها و استان‌هاي ديگر متصل مي‌كرد، كشف شد. همچنين صدها بمب ساعتي، بمب‌هاي دستي، ديناميت، فشنگ‌هاي سالم، تپانچه و تفنگ‌هايي كه قرار بود در همين راستا مورد استفاده قرار گيرد، كشف و ضبط شد. 
حزب داشناك كه اهميت زيادي به واردات سلاح مي‌داد، شعبه‌هاي خود را تا دور افتاده‌ترين روستاها گسترش داده و با تمام تلاش، سعي در مسلح كردن اعضاي خود داشت. تحت عنوان «تعليماتي جهت دفاع شخصي»، كتابي 64 صفحه‌اي را منتشر كرده بود كه در اصل شامل دستورات حزب و در ارتباط با مسلح شدن و حمله به روستاها بود. 
مقدونيه و ترك‌هاي جوان
داشناك‌ها در جهت تضعيف دولت عثماني و آماده كردن مداخله خارجي در آن كشور، به عشاير آناطولي شرقي و كميته‌هاي مقدونيه متوسل شده و اقداماتي را در جهت همكاري‌هاي لازم صورت دادند. آنها هر چند نتوانستند عشيره‌هاي آناطولي شرقي را به خود جذب كنند، اما در ايجاد همكاري با كميته‌هاي مقدونيه موفقيت‌هايي را به دست آورده بودند. اتحاد ارمني- مقدوني در سال 1898 از سوي «فيليبه»؛ نماينده حزب داشناك در بالكان و «روستوم» ؛ مدير مدرسه ارامنه تحقق يافته بود. بمب‌هايي كه مورد استفاده حزب داشناك قرار مي‌گرفت، از سوي بلغارها آماده مي‌شدند. با كمك «بوريس سارافوف» ، مدرسه‌اي نظامي در مرز بين تركيه- بلغار تشكيل شده بود. «بوگوسيان» كه در ارتش بلغارستان درجه ستواني داشت، با اداره اين مدرسه، تعداد زيادي ارمني را تعليم داد كه آنها، بعدها در حركات انقلابي داشناك در تركيه انجام وظيفه كردند. شهر ژنو يكي ديگر از مراكز اتحاد ارمني- بلغار بود. در ميتينگ‌هايي كه نشريه «پرو ارمنيا» در شهرهاي پاريس، لندن و ميلان تشكيل داده بود، بلغارها و مقدوني‌ها هم حضور داشته‌اند.
كميته‌هاي ارمني با ترك‌هاي جوان (جمعيت اتحاد و ترقي) هم همكاري داشتند. بدون شك هدف مشترك آنها تغيير حاكميت سلطان عبدالحميد دوم بود. بدين ترتيب در اعلان مشروطيت دوم در تاريخ 23 و 24 ژوئيه 1908، كميته‌هاي ارامنه هم يكي از اقليت‌هايي بودند كه به اندازه ترك‌هاي جوان با آنها همكاري كردند. حزب داشناك نيز اعلام كرده بود كه با همكاري با ترك‌هاي جوان، از مشروطيت دفاع خواهد كرد. 
تا سال 1914
حزب داشناك پس از اعلان مشروطيت، تغييرات مشخصي را در برنامه خود داده بود. بر طبق آن، در محدوده دولت عثماني، بر طبق تشكيل يك فدراسيون و خودمختاري محلي و گسترده، آزادي اقتصادي و سياسي به وجود آمده و حكومت مركزي از نمايندگان مردم دمكرات تشكيل شده، خدماتي به غير از سياست خارجي، نظامي، ماليه، گمرك و اداره پست و تلگراف، بر عهده مناطق خودمختار محلي واگذار خواهد شد.
ارمنستان تركيه، به عنوان بخشي از دولت فدراتيو عثماني، در امور داخلي آزاد خواهد بود و امور داخلي مردم اين منطقه با خودمختاري محلي اداره خواهد شد. مركز و همه قوانين و تشكّل‌هاي اداري و امور داخلي منطقه ارمنستان تركيه به صورت برابر و ملي انتخاب خواهد شد و در موضوعات دين، نژاد و جنسيت نيز تبعيض وجود نخواهد داشت.
همانطور كه مشاهده مي‌گردد، هدف اصلي اين برنامه تشكيل ارمنستاني بود كه از قبل تصور مي‌شد. اما اين برنامه به عنوان مشخص سازنده نيّت ارامنه، از سوي حكومت مورد قبول واقع خواهد شد. در حالي كه «هاوانيس سرانگيليان» (وارتكس) نماينده ارمني مجلس، در سخنان خود در مورد اصل 35 قانون اساسي در مجلس گفته بود: «هنگامي كه من از ارزروم انتخاب شدم، برنامه اتحاد و ترقي به آنجا رسيد. گفتند آيا اين را قبول مي‌كنيد. من هم برنامه فرقه داشناك را نشان دادم و گفتم اگر مي‌خواهيد مرا انتخاب كنيد، با اين برنامه انتخاب كنيد.» به غير از آن، «وارتكس سرانگيليان» پيشنهادات خود را در مورد اينكه زبان رسمي و عمومي عثماني تركي باشد، گفته بود: «ما عثماني هستيم. ولي ترك نيستيم. زبان رسمي تركي است. به همان خاطر يك ارمني در همه امور رسمي خود به زبان تركي صحبت مي‌كند. اما زبان و هويت ارمني را فراموش نمي‌كند. اگر مي‌خواهيم حاكميت ملي مشروطيت را پيش ببريم، به رسميت شناختن حقوق همه عناصر لازم و واجب است.» 
بدون شك، هنگامي كه «هاوانس سرانگيليان» اين سخنان را مي‌گفت، قصد داشت به اولين برنامه سوسياليستي- انقلابي داشناك‌ها در سال 1892 را مورد اشاره قرار دهد.
ارامنه از آزادي، عدالت و برابري مشروطيت استفاده كرده و همه حقوق سياسي خود را هم به دست آورده بودند. در اين صورت، ديگر نيازي به ويژگي انقلابي كميته‌هاي ارمني و وجود آنها نبود. اما داشناك‌ها هم همانند كميته‌هاي ديگر ارمني، بي‌كار ننشسته و نسبت به تشكّل يافتن دوباره و ايجاد شعبه‌هاي جديد ادامه مي‌دادند. داشناك‌ها كه از سوسياليسم به عنوان سلاح استفاده مي‌كردند، در گزارش تقديمي خود به «كنگره سوسياليست- انترناسيونال» كپنهاگ در سال 1910 كه به دست « ميكائيل وارانديان»؛ ايدئولوژيست حزب داشناك در 31 صفحه نوشته شده و در همان سال به زبان فرانسوي در ژنو چاپ شده بود، نشان داده بودند كه فعاليت‌هاي حزب داشناك در تركيه تا سال 1908 مخفي بوده و اعضاي كميته هنگام روز در انظار عمومي ظاهر نشده و شب‌ها آموزش ديده و مسلح مي‌شدند. همه اين اعمال، كيفيت انقلابي و سياسي اين حزب را نشان مي‌دهند. 
شكست عثماني در جنگ بالكان در سال 1912 نيز ارامنه را خوشحال كرده بود. ارامنه نسبت به اشغال آناطولي شرقي از سوي روس‌ها و مهاجرت مردم مسلمان از اين منطقه ايمان داشتند. «ژنرال مايئوسكي» كنسول روسيه در شهر «بيتليس»، در گزارش شماره 63 خود كه در 24 دسامبر 1912 به سفير روسيه در استانبول فرستاده بود، اين وضعيت و فعاليت داشناك‌ها را تشريح كرده بود. 
در اواسط ژانويه 1914، دكتر «هاكوب زاوريف» از پيشروان داشناك‌ها كه به نزديكي با وزارت امور خارجه روسيه مشهور بود، با «شفي پرنس تروبتسكوي» مسئول امور شرق وزارت امور خارجه روسيه ملاقات كرده، اطلاعاتي در مورد اصلاحات ارمني روس و وضعيت ارامنه تركيه داده و تضميناتي گرفته بود. بنا به گفته «رنو پيون»: «نزد تزار، ارامنه جاي بلغارها را كه تزار محافظين اصلي آنها بود، گرفته بودند.» 
اكنون داشناك‌ها چند روز قبل از اعلان بسيج عمومي (30 ژوئيه 1914) از سوي دولت عثماني كه در حال ورود به جنگ جهاني اول بود، هشتمين كنگره عمومي خود را در ارزروم و با هدف اينكه در هنگام ورود عثماني به جنگ، چگونه وضعيت خود را سر و سامان خواهند داد، تشكيل دادند. به بيان ديگر آنها در اين موضوع كه چگونه مي‌توانند از پشت به دولت عثماني ضربه زده و آن را تجزيه كنند، به بحث و بررسي نشستند.
يك مناظره
مدتي قبل از ورورد عثماني به جنگ جهاني اول، هشتمين كنگره عمومي حزب داشناكسيتيون در ارزروم كه مركزيت كميته را داشت، برگزار شد و پس از آن ادعاهاي زير مطرح گرديد:
الف) نماينده‌اي از دولت عثماني در جهت ارائه نظرات دولت، در كنگره شركت كرده بود؛
ب) تشكيل كنگره در ماه آگوست و يا پس از آن بود؛
ج) ادعاهايي مختلف در كتاب‌هاي گوناگون وجود دارد مبني بر اينكه كنگره اعلام كرده بود كه ارامنه در مقابل دولت عثماني موضعي مخالف اتخاذ نخواهند كرد. 
اسناد زير برعكس ادعاهايي است كه مطرح مي‌شوند زيرا عدم شركت نماينده يا نمايندگان دولت عثماني در كنگره، عدم برگزاري كنگره در ماه آگوست و يا پس از آن و بلكه تشكيل آن در ژوئيه 1914، صدور قرارهايي مبني بر اينكه ارامنه اقداماتي را بر عليه دولت عثماني صورت خواهند داد را نشان مي‌دهند.
- «دفتر تصميمات» اخذ شده مربوط به هشتمين كنگره عمومي حزب داشناك در سال 1914 در ارزروم؛
- كتابي به نام «آمال و حركات انقلابي ارامنه: قبل و بعد از اعلان مشروطيت» كه از سوي دولت عثماني منتشر شده و در سال 1916 در استانبول به چاپ رسيده است؛
- مقاله‌اي با عنوان «جنگ عمومي و حوالي «موش» در اوايل جنگ 15-1914 روس- ترك» كه از سوي «پاپازيان»؛ نماينده شهر «وان» در مجلس عثماني نوشته شده و در مجموعه‌اي به نام «Vem» كه به زبان ارمني است، منتشر شده است؛
- كتابي به نام”The Turco- Armenian Question: The Turkish Point of View, Published by The National Congress of Turkey”, (Constantinople, 1919)
- گزارش تقديمي حزب داشناكسيتيون به كنگره سوساليست- انترناسيوناليست هامبورگ در مه 1923 به نام Die Ereignisse in Armenian und die Tatigkeit der Armenischer S. R. Partei Daschnaktzutiun 1914- 1923, Bericht, vorgelegtdem Internationalen Sozialistischen Kongre, Hamburg, Mai 1923؛
- كتاب «ائسات اوراس» به نام The Armenians in History and the Armenian Question, (Istanbul, 1988)؛
- نشريه اسناد تاريخي نظامي، شماره 83 (مارس 1987)، سند شماره 1903؛
- كتاب «كريستوفر. ج. والكر» به نام َArmenia: The Survival of a Nation؛
آيا حكومت عثماني در كنگره شركت كرد؟
در صفحات 114 تا 118 كتاب «آمال و حركات انقلابي كميته‌هاي ارمني: قبل و بعد از اعلان مشروطيت» كه در سال‌هاي 17-1916 در استانبول و از طرف دولت عثماني به زبان تركي و فرانسوي چاپ شد، به صورت كامل از كنگره حزب داشناك در ارزروم در سال 1914، شركت كنندگان در كنگره و قرارهاي صادر شده بحث شده است.
اطلاعات آمده در اين صفحات به قرار زير است:
«هشتمين كنگره عمومي كميته داشناكسيتيون انقلابي ارمني»
هشتمين كنگره عمومي كميته داشناكسيتيون در ماه ژوئيه سال 1914 در ارمنستان تشكيل شده بود. دعوت شدگان به كنگره به قرار و ترتيب زير بوده است:
1- اداره شعبه غرب، يك نماينده؛ 2- اداره شعبه شرق، يك نماينده؛ 3- اداره شعبه ارمنستان تركيه، يك نماينده؛
شركت كنندگان از تركيه
4- استانبول و مناطق تابع كميته استانبول، دو نماينده؛ 5- ترابوزان، دو نماينده؛ 6- موش، دو نماينده؛ 7- وان، دو نماينده؛ 8- ارزروم، دو نماينده؛ 9- سيواس، دو نماينده؛ 10- هارپوت، دو نماينده؛ 11- سامسون، دو نماينده؛ 12- آدانا و كميته‌هاي الحاقي، يك نماينده؛ 13- بيروت، يك نماينده؛ 14- ازمير و كميته‌هاي الحاقي، يك نماينده؛ 15- كايسري، يك نماينده؛ 16- دياربكر، يك نماينده؛
شركت كنندگان از قفقاز
17- «مئركاسدان» و كميته‌هاي الحاقي، دو نماينده؛ 18- «اوسكاناباد» و كميته‌هاي الحاقي، دو نماينده؛ 19- «مئزكاغاك» و كميته‌هاي الحاقي، دو نماينده؛
شركت كنندگان از ايران
20- تهران و كميته‌هاي الحاقي، دو نماينده؛ 21- تبريز و كميته‌هاي الحاقي، دو نماينده؛
شركت كنندگان از مهاجرين
22- آمريكا و كميته‌هاي الحاقي، دو نماينده؛ 23- مصر و كميته‌هاي الحاقي، يك نماينده؛ 24- بالكان و كميته‌هاي الحاقي، دو نماينده؛
از روزنامه‌هاي ارگان نشر كميته
25- از هيئت تحريريه روزنامه «تروشاك»، يك نماينده؛ 26- از هيئت تحريريه روزنامه «آزادامارد»، يك نماينده؛
شركت كنندگان از بين دانشجويان
27- از دانشجويان منصوب به فرقه داشناكسيتيون اروپا، يك نماينده؛ 28- از دانشجويان منصوب به فرقه داشناكسيتيون تركيه، يك نماينده؛ 29- از دانشجويان منصوب به فرقه داشناكسيتيون روسيه، يك نماينده؛ 30- بعضي از اعضاي فعال دهلي و كشورهاي خارجي ديگر.
كنگره، از 26 نفر كه حائز رأي مطلق بودند و 4 نفر ديگر كه صلاحيت آنها بر اساس مطالعات صورت گرفته تأييد شده و جمعاً به 30 نفر مي‌رسيد، تشكيل شده بود.
«مسلك سياسي و وضعيت ما در مقابل حكومت ترك» 
سياست فشار و ضديت اقتصادي، اجتماعي و اداري حكومت اتحاد و ترقي نسبت به غيرمسلمانان و خصوصاً ارامنه از گذشته وجو داشته و اكنون نيز ادامه دارد. كنگره عمومي كميته داشناكسيتيون كه خصوصاً تحركاتي جهت به اجرا گذاشتن اصلاحات ساختگي و فريبكارانه و برنامه‌اي كه اتحاد و ترقي در پيش گرفته است را مورد توجه قرار داده و موضع مخالف در مقابل حكومت اتحاد و ترقي اتخاذ كرده و قراري را در مورد نقد سياست و برنامه اين جمعيت و مجادله شديد در مقابل اين تشكيلات و مبارزه با آن را صادر كرده بود.
در هر حال، منصوبين به كميته به غير از مسائل و نكات عمومي، به دولت مراجعه نخواهند كرد و به غير از موارد ذكر شده، هيچ تماسي با دولت برقرار نخواهند كرد.
از تصميمات عمومي در مورد مسئله نظامي:
اقداماتي در جهت تشكيل نگهبانان روستاها در مناطق ارمني و مسلح شدن به سلاح‌هاي دولتي، ورود گسترده ارامنه در بين ژاندارم‌ها و افزايش تعداد آنها؛ و بدين صورت، مساعد و امن شدن وضعيت در مناطقي كه ارامنه در آنها زندگي مي‌كنند، صورت خواهد گرفت.
تصميماتي در مورد مسئله «دفاع شخصي» :
پس از اخذ رأي و نظرات همه شعبه‌هاي كميته در مورد مسئله دفاع شخصي، كنگره تصميمات زير را گرفته بود:
1- صرف همه مساعي كميته در اين خصوص از اين سال به بعد؛
2- گسترده و نيرومند كردن تشكيلات منطقه‌اي با استفاده از پول و ابزار ديگري كه به اين منظور گردآوري خواهد شد؛
3- براي رسيدن به هدف فوق، تشكيل مركزي عمومي متشكل از 5 نفر كه صرفاً به امور دفاع شخصي اشتغال خواهند داشت.
نكته: در مورد شكل تشكيل اين هيئت، مجلس عمومي قرار ديگري را صادر خواهد كرد


منبع:
TÜRK- ERMENİ İHTİLAFI, MAKALELER, Editör: Prof. R. Hikmet ÖZDEMİR, TBMM Kültür, Sanat ve Yayın Kurulu, Nisan 2007, ss 77-93

 

جمعه 1 شهريور 1392برچسب:, :: 9:20 :: نويسنده : داوود بدرزاده

 

ساوالان باخ هاوالان، دردین آلان، چوخدو منیم تک

 سئویره م داغ- دَ ره وی، بَت- به ره وی جانلا- تَنیم تک

 قارا، آغلی- قاراداغلی ، قاراباغلی ، وطنیم تک

 آی بوتون وارلیغی گْؤیچک

 ده لی وورغونلارا باش چک!

 آی طبیعت گؤزه لی چوْخلو گوزه للیک گؤزو سه ن سن

 هم شیرین یازلی، شیرین نازلی، باخیشلار سؤزو سه ن سن

 نه بیلیم! بلکه ده دونیادا بهشتین اؤزو سه ن سن

 کوْ ثه رین چئشمه سی دریاچه وه باغلی

 اَته گین سَبزه لی – باغلی

 گول له رین خوْ للو بوتاقلی

 گؤز باخارکه ن باخیشملا اؤپوره م آل یاناغین دان

 خضر تک آختاریرام آب حیاتی بوُلاغین دان

 وارلیقین شه فتینی بلکه اَ مه م اوْ گول دوداغیندان

 آلمادان حاجه تیمی من اوْ موقدده س اوْ جاغیندان

 چکمه رم ال- آیاغین دان

 قوْپمارم هئچ قوُ جاغیندان

 اوُلوُ سوُلطان ساوالان، داغلار آرا توُت اوُجا باشین

 نئچه میلیون ایلی آید یندی قْوْیوب دور گئری یاشین

 آچیق آلنین قیریشیبسا، آغاریب باشیله قاشین

 یئنه سای سیزدی ته لاشون

 چوخ! دوشوب باشلارا داشین

 حؤرمتین وار ائل آرا ، بیزلره سوُ لطان بابا سه ن سن

 اؤز قوچاقلارینا یوْ ل گؤسته رن آغشین خوْ جا سه ن سن

 دده قوُرقوُ د لو او سه ک سن بیر ائلاته آتا سه ن سن

 دیللرین اَزبری ائللر آرا سه ن سن

 بوْ للو ده رده چارا سه ن سن

 

بولوت قاراچورلو سهند - Bulut Qaraçorlu - SƏHƏND

 

Savalan, bax havalan, dərdin alan, çoxdu mənim tək

 sevirəm dağ- dərəni, bət- bərəni, canla tənim tək

 qara- ağlı; Qaradağlı, Qarabağlı, vətənim tək

 ay bütün varlığı göyçək

 dəli vurğunlara baş çək!

 ay təbiət gözəli, çoxlu gözəllik gözü, sənsən

 həm, şirin yazlı- şirin nazlı, baxışlar sözü, sənsən

 nə bilim! bəlkə bu dünyada beheştin özü, sənsən?

 Kovsərin çeşməsi dəryaçana bağlı

 ətəyin səbzəli- bağlı

 güllərin qollu butaqlı

 göz baxarkən baxışımla, öpürəm al yanağından

 Xızr tək axtarıram a`b-i həyatı bulağından

 varlığın şəftini bəlkə əməm o gül dodağından

 almadan ha`cətimi, mən o müqəddəs ocağından

 çəkmərəm əl, ayağından

 qopmaram heç qucağından

 ulu sultan Savalan, dağlar ara tut uca, ba`şın

 neçə milyon ili aydındı qoyubdur geri ya`şın

 açıq alnın qırışıbsa, ağarıb baş ilə qa`şın

 yenə saysızdı tala`şın

 ....çox düşüb başlara da`şın

 hörmətin var el ara, bizlərə Sultab baba, sənsən

 öz qoçaqlarına yol göstərən ağşın xoca, sənsən

 Dədə Qurqudlu o səksən bir elata Ata, sənsən

 dillərin əzbəri ellər ara, sənsən

 bollu dərdə çara, sənsən

 

جمعه 1 شهريور 1392برچسب:, :: 9:16 :: نويسنده : داوود بدرزاده

 

پسوند داش در ترکی

 

داش به معنی سنگ است . اما وقتی به آخر اسم اضافه می شود کلمه جدیدی را می سازند که معنای متفاوتی می دهد ، این پسوند اغلب نشانه شراکت یا ارتباط میان دو چیز (که اسم بیانگر آن است) می باشد.

 

به چند مثال توجه کنید :

 یولداش (yoldaş) به معنی همراه ویا دوست

 قارداش (qardaş) به معنی هم شکم ویا برادر

 قارینداش (qarındaş) به معنی هم شکم و یا برادر

 سویداش (soydaş) به معنی همریشه و یا هم نژاد

 امه ک داش (əməkdaş) به معنی هم کار

 آرخاداش (Hvohnha) به معنی هم پشت ویا دوست

 آیاقداش (ayaqdaş) به معنی هم پا ویا هم راه

 پایداش (paydaş) به معنی هم سهم ویا شریک

 یانداش (yandaş) به معنی هم سنگر ویا طرفدار

 ائلداش (eldaş) به معنی هم وطن

 یوردداش (yurddaş) به معنی هم شهری

 بویداش (boydaş) به معنی هم خوابه ویا زوج ویا شریک زندگی

 یاسداش (yasdaş) به معنی زوجه ویا هم خوابه

 یؤنداش (yöndaş) به معنی هم سو ویا هم جهت

 آداش (adaş) به معنی هم نام

 قاتداش (qatdaş) به معنی هم ردیف ویا هم سطح ویا همطبقه

 چاغداش (çağdaş) به معنی هم زمان

 سیرداش (sırdaş) به معنی هم راز

 دیلداش (dildaş) به معنی هم زبان

 و...

یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : داوود بدرزاده

سلام : salam

صبح بخیر :  sabahınız xeyir

ظهربخیر : günortanız xeyir

عصربخیر : axşamınız xeyir

شب بخیر : gecəniz xeyir

خوبی :  yaxşı sən

خوبم : yaxşıyam

بدنیستم  : pis deyiləm \ pis deyirəm

ممنون : sağolun

خیلی ممنون : çox sağolun

متشکرم : Təşəkkür edirəm

سلامت  باشید : sağolasiz

سلامتی : sağlamlıq

چطوری؟ : necə sən? \ necə siniz?

حالت چطوره (شما چطوری)؟ : siz necə siniz?

چه خبر؟  : nə xəbər

خوش میگذره؟ : xoş keçir

بله : bəli

آره : hə

نه : yox

خوب : yaxşi

بد : pis

کم : az

زیاد : çox

چطور : necə \ nəcur

چه؟ : nə

چه چیز؟ : nəmən

چه چیزی؟ nə şey

برای چه؟ : nə üçün

چرا؟ : niyə

چیه؟ : nə dir

خب.... حالا به مثال زیر توجه کنید.

Salam əli.sabahınız xeyir.necə sən? Yaxşisən?

Salam.sabahınızdə xeyir.pis deyiləm.sağolun. siz necəsiniz? Xoş keçir?

Mən də yaxşiyam.hə...pis deyildir...çox sağolun.

سلام علی.صبحت بخیر.چطوری؟خوبی؟

سلام.صبح شمام بخیر.بدنیستم.ممنون.شما چطوری؟خوش میگذره؟

من هم خوبم.آره... بد نیست.... خیلی ممنون.

حالا تمرین مکالمه زیر را کامل کنید.(طبق ترجمه).

Salam sara. ....... xeyir. Yaxşisən? ... xəbər?xoş keçir?

Salam. Günortanız də xeyir. …. Deyiləm.məmnun*. sağlamlıq.pis deyildir.siz …….?

Mən də ………am. Sağolun.

*نکته: کلمه ممنون که در فارسی بکار میبریم هم در ترکی آذری بکاربرده میشود .

ترجمه:

سلام سارا.ظهر بخیر.خوبی؟ چه خبر؟خوش میگذره؟

سلام.ظهرشمام بخیر.بدنیستم.ممنون. .............. ..... نیست.شما چطوری؟

من..... خوبم.ممنون.

یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 17:38 :: نويسنده : داوود بدرزاده

افعال درزبان ترکی آذربایجانی به دوشکل(....+مک و ....+ماق)تشکیل شده اند که با حذف پسوند مک یا ماق از آخرشان فعل به حالت امر درمیاید:

یازماق: نوشتن****یاز:بنویس

آلماق:خریدن****آل:بخر

گئتمک:رفتن****گئت:برو

 

صرف فعل درزمان حال(مضارع اخباری):(ır-ir-ur-ür)

یازیرام(می نویسم)//یازیرسان(می نویسی)//یازیر(می نویسد)

یازیریق(می نویسیم)//یازیرسیز(می نویسید)//یازیللار*(می نویسند)

*در این مورد حرف (ر) قلب به (ل)میشود.

گؤرورم(گؤررم):می بینم//گؤره رسن:می بینی//گؤره ر:می بیند

گؤروروک:می بینیم//گؤره رسیز:می بینید//گؤره للر:می بینند

 

گلیره م:می آیم// گلیرسن:می آیی// گلیر:می آید

گلیریک:می آیییم// گلیرسیز:می آیید// گلیرلر:می آیند

(بن اصلی فعل +ییر//ئور+ضمائرشخصی)=فعل مضارع اخباری

*ییرır یاir و ئور urیاür بستگی به حرف صدادارفعل(وسط فعل) دارد که کدامیک ازین حالتها به فعل اضافه شود.

مثلا در فعل گؤرمک:دیدن حرف صدادار ئو میباشد پس درضمائرشخصی باحرف صدادار ئو میاید ولی در فعل یازماق:نوشتن چون حرف صدادار آ میباشد با حرف صدادار ای میاید.

 

یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 17:37 :: نويسنده : داوود بدرزاده

ماضی مطلق فعل ایمک:بودن**{تنها فعل کمکی درزبان ترکی آذربایجانی}.

ایدیم:بودم///ایدین:بودی///ایدی:بود

ایدیک(ایدیق):بودیم///ایدینیز:بودید///ایدیلر(ایدیلار):بودند

*این نوع فعل در صورت پیوند به افعال دیگر ماضی مخفف میشه و(الف و ی)اولش حذف میشه: یازایدی:نوشت====یازدی:نوشت.

 

ماضی مطلق:

یازدیم:نوشتم//یازدین:نوشتی//یازدی:نوشت//یازدیق:نوشتیم//یازدینیز:نوشتید//یازدیلار:نوشتند.

گؤردوم:دیدم//گؤردون:دیدی//گؤردو:دید//گؤردوک:دیدیم//گؤردونوز:دیدید//گؤردولر:دیدند.

گلدیم:آمدم//گلدین:آمدی//گلدی:آمد//گلدیک:امدیم//گلدینیز:آمدید//گلدیلر:آمدند.

 

ماضی نقلی:

یازمیشام:نوشته ام//یازییبسان:نوشته ای//یازییب:نوشته است.

یازمیشیق:نوشته ایم//یازییب سینیز:نوشته اید//یازییب لار:نوشته اند.

گؤرموشوم:دیده ام//گؤروبسن:دیده ای//گؤروب:دیده است.

گؤرموشوک:دیده ایم//گؤروبسونوز:دیده اید//گؤروبلر:دیده اند.*

*بجای (ئوب میتوان از مؤش وبجای ئیب از میش )استفاده کرد.هر دوبه یک معنی اند.

 

ماضی بعید:

یازمیشدیم:نوشته بودم//یازمیشدین:نوشته بودی//یازمیشدی:نوشته بود.

یازمیشدیق:نوشته بودیم//یازمیشدینیز:نوشته بودید//یازمیشدیلار:نوشته بودند.

گؤرموشدوم:دیده بودم//گؤرموشدون:دیده بودی//گؤرموشدو:دیده بود.

گؤرموشدوک:دیده بودیم//گؤرموشدونوز:دیده بودید//گؤرموشدولر:دیده بودند.

فرمول ساخت:ماضی نقلی+ماضی مطلق فعل ایمک.

 

ماضی استمراری:

یازیردیم: مینوشتم//یازیردین: مینوشتی//یازیردی: مینوشت.

یازیردیق: مینوشتیم//یازیردینیز: مینوشتید//یازیردیلار: مینوشتند.

گؤروردوم:می دیدم//گؤروردون:می دیدی//گؤروردو:می دید.

گؤروردوک:می دیدیم//گؤروردونوز:می دیدید//گؤروردولر:می دیدند.

فرمول ساخت:مضارع اخباری+ماضی مطلق فعل ایمک.

یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 17:36 :: نويسنده : داوود بدرزاده

مکالمه شماره 1(ترکی به فارسی با تلفظ لاتین آذری)

 

1)سلام.چطوری؟خوبی؟خانواده چطورند؟

Salam,nəcur siz?yaxşisən?ayiləniz nəcurdirlər?

2)سلام.ممنون.بدنیستم.خانواده سلام دارند خدمت شما(سلام میرسونند).

Salam.sağol.pis deyiləm(deyirəm).ayilə salamlari var.

1)سلام مرا بهشون برسون.راستی پدرت چطوره؟خوب شد؟

Mənim salamimi onlara yetiriz.hələ atan nəcurdir?yaxşidir?

2)فعلا بدی نیست.تو خونه بستریه..دکتر گفته  کارنکنه!

Hələlik pis deyil. evdə yatax dir.duxtor deyib işləməsin!

1)امیدوارم حالش هرچه زودترخوب بشه.خداحافظ.

Inşa,allah tezliyinən(tezləyinən) hali duzələ .allaha tapşirdim.

2)ممنونم..خداحافظ.

Sağ olasan.allah amaninda

یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : داوود بدرزاده

1 سلام.ببخشید.اسم شما چیه؟

Səlam.bağişlayin adiz nədi?

سلام.باغیشلایین آدیز نه دی؟

2 سلام.من علی صابریم.شما؟

Səlam.mən əli saberiyəm.siz?

سلام.من علی صابریم.سیز؟

1 منم مرصاد زارع.از آشناییتون خوشوقتم.

Mən mersad zare.sizdən taniş olmağdan sevindim.

من مرصاد زارع.سیزدن تانیش اولماغدان سویندیم.

2 منم همینجور.عذر میخام شغل شما چیه؟

Habelə məndə sevindim.bağişlayin sizin işiz nədi?

هابله منده سویندیم.باغیشلایین سیزین ایشیز نه دی؟

1 من قصابم.

Mən gassabam.

من گسابام.

2 اینجا چکارمیکنی؟

Bir da neynisiz?

بیر ده نی نیسیز؟

1 اومدم برا پسرم فرم استخدام پرکنم.

Gəlmişəm oğluma estexdam formi dolduram.

گلمیشم اوغلوما استخدام فرمی دولدورام.

2 چندتا بچه داری؟چکاره اند؟

Neçə oşağız var?Nə iş gorələr?

نچه اوشاقیز وار؟نه ایش گورلر؟

1 دوتا.دخترم حسابداره یه شرکته.پسرم تومغازه فعلا پیشه خودمه.

Iki danə.gizim bir şerkətin hesabdaridi..oğlum da hələlik töçanda üz yanimda işliyir.                                                                               

ایکی دانا.گیزیم بیر شرکتین حسابداریدی.اوغلومدا هله لیک توچاندا اوز یانیمدا ایش لییر.

     2 راستی خانومت چکارست؟

     Hələ xanimon nə iç gorəy?

        هله خانومون نه ایش گوره ی؟

1 زنم خانه داره.شما شغلتون چیه؟

Xanimim xanə dar di.sizin işiz nədi?

خانیمیم خانه دار دی.سیزین ایشیز نه دی؟

2 من معاونه کارگزینی این شرکتم.ازشما خوشم اومد.

Məm bu şerkətin iş secən mo`aveniyəm.siz dən xoşom gəldi.

من بو شرکتین ایش سئجن معاونیم.سیزدن خوشوم گلدی.

+انشاالله پسرت اینجا مشغوله کار بشه.

inşallah oğluz burda işə məşğul olar.

اینشاللاه اوغلوز بوردا ایشه مشغولولار.

یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 17:30 :: نويسنده : داوود بدرزاده
  ayaqqabı mağazası کفش فروشی
  paltar mağazası   لباس فروشی
  ketab mağazası   کتابفروشی
  qəzet butkası   دکه روزنامه فروشی
  fotoqrafxana   عکاسی
  başmaqçılıq   کفاشی
  yuyuculuq   خشکشویی
  bərbərxana   آرایشگاه
  dərzilik     خیاطی
  gözəllik zalı   سالن زیبایی
  diş həkimliyi   دندانپزشکی
  davaxanaaptek   داروخانه
  sərgi     نمایشگاه
  idman klubu   باشگاه ورزشی
  klub     باشگاه ورزشی
  əyləncə klubu   باشگاه تفریحی
  muzey     موزه
  tarix muzeyi   موزه تاریخ
  təbii elmlər muzeyi   موزه علوم طبیعی
  entoqrafiya muzeyi مومردم شناسی
  xalqlar muzeyi   موزه ملل
  incə sənət muzeyi   موزه هنرهای زیبا
  rəsm əsərlər muzeyi موزه هنرهای ترسیمی
  texnika muzeyi   موزه صنعتی
  əl işlər muzeyi   موزه صنایع دستی
  rəsmlik qaleriasi   گالری نقاشی
  rəssamliq sərgisi   نمایشگاه نقاشی
  muzey bələdçisi   راهنمای موزه
  giriş qapı     درب ورودی
  çıxış qapı     درب خروجی
  arxeoloji zali   سالن باستان شناسی
  fotoqrafiya sərgisi   نمایشگاه عکاسی
  informasiya gışesı   باجه اطلاعات
  dustaq     زندان
  zal     سالن
  kolonka     پمپ بنزین
  maşının aktı   کارت ماشین
  suruculuk vəsıqəsi   گواهی رانندگی
  yol     جاده//راه
  ən yaxın şəhər   نزدیکترین شهر
  qanuni sur*əti   سرعت مجاز
  korayolla     جاده فرعی
  dayanacaq   پارکینگ
  təhlukəsizlik qayışı   کمربند ایمنی
  hava limanı   فرودگاه
  şəhərin mərkəzi   مرکزشهر
  xəstəxanaqospital بیمارستان
  poçt idarəsi   اداره پست
  açar     کلید(آچار)
  mexanızator   تعمیرگاه مکانیکی
  maşın yuma   کارواش
  dincəlmə yeri   استراحتگاه
  yeməkxana   غذاخوری
  ərzaq mağazası   فروشگاه موادغذایی
  çiçək mağazası   گل فروشی
  dörd yol     چهارراه
  sumka     ساک//کیف
  çamadan   چمدان
  stansiya     ایستگاه
  yaşayış məntəqəsi   منطقه مسکونی
  otağ     اتاق
  hamamvanna otağı حمام
  ayaqyola ualet   توالت/دستشویی
  soyuducu   یخچال
  televizor     تلوزیون
  dolab     کمد
  kondansıyoner   کولر
یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : داوود بدرزاده
 

کاخ

Fabrık\karxana

کارخانه

Manofaktora

کارگاه

Fayton

کالسگه

Gəmı

کشتی

Güləş

کشتی(ورزش)

Sıyırtmə

کشو

Açar

کلید

Yardim

کمک

Qurultay

کنگره

Toplaniş\qurultay

همایش

Sahıl

ساحل

Dənız qiraği

دریاکنار(ساحل)

Çay

رودخانه

Tikinti

ساختمان

Eşik

بیرون

Içrə

داخل

Pıllə

پله

Od

آتش

Laboratorıya

Sınaq yerı

Sınaq\yoxlama

آزمایشگاه

 

آزمایش

Sanatoriya

آسایشگاه

Göy

آسمان

Dəyirman

آسیاب

Üzünü köçürmə

فتوکپی/کپی

Qutu

جعبه

Boşqab

بشقاب

Qaznaq

چاله/حفره

Qazma

زاغه

Masa

تریبون/میز

Dağlar

کوهستان

Sinif

کلاس

Kilsə

کلیسا

Küçə

خیابان

Park

پارک

Bağ

باغ

Bağça

باغچه

Meşə

جنگل

چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : داوود بدرزاده

انتخاب : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه 

دو بیتی های بومی ادبیات شفاهی آذربایجان که در اکناف این دیار با نام بایاتی شهرت دارد یکی از رایجترین انواع منظوم ادبیات شفاهی این سرزمین است .

بایاتیها از نظر انسجام شکل ، وسعت مضمون ، ترنم موسیقی و تموج ذوق و احساس در ردیف جذابترین و شورانگیزترین آثار بدیع فولکلوریک جای می گیرند.این نغمات نغز و دلکش که از زندگی و عواطف و رازها و نیازهای مردم ساده و پاکدل مایه می پذیرند و در قالب الفاظی روان و بی تکلف جای می گیرند،از چنان لطف و خلوص و صفا و صراحتی برخوردارند که بخصوص وقتی با آهنگ ویژه خود و با نوائی گیرا خوانده شوند، عنان از کف دل می ربایند و سرشک بر چهره احساس می افشانند.

ارادت و اعتقاد مردم ساده ی صحرا و شهر و روستا به این آثار موزون و دلفریب تا بدان پایه است که بایاتی ها را حسب حال و آیینه سرنوشت نمای خویش می پندارند و بهنگام ملال و سرگشتگی و حرمان برآن توسل می جویند و بعنوان تفال از آن مدد و مراد می طلبند.

عنوان بایاتی ها به احتمال زیاد از نام «بیات»یا«بایات» ماخوذ است.بایات ها از جمله قبائل متعددی بودند که در دورانهای کوچ و اوتراق به آذربایجان آمده و در آنجا سکنی گرفته اند و بعد در ترکیب مردم این دیار مستهلک گشته اند .

حدس انتساب «بایاتی» به بایاتها وقتی قریب به یقین می شود که در موسیقی فولکلوریک آذربایجان نیز به نواهائی از قبیل افشاری و گرایلی بر می خوریم که عنوان آنها نیز از نام قبایل و اقوام گرفته شده است.

بطوریکه از منابع و قراین بر می آید ، بایاتها از موسیقی و ادبیات غنی سرشاری برخوردار بوده اند که پس از کوچ و اسکان در این ناحیه ، به مقیاس وسیعی شیوع یافته و در موسیقی و ادبیات شفاهی نواحی همجوار تاثیر گذاشته است و ما نشانه این تاثیر را در موارد زیاد و از آن جمله بصورت ترادف کلمه بایات با نام برخی از دستگاههای آواز ایرانی و نیز بصورت دستگاه آواز مستقلی به نام «بیاتی» در ترکیه مشاهده می کنیم.

نمونه های اولیه بایاتی ها مسلما در آغاز امر به وسیله شعراء و نوازندگانی که در ادبیات و موسیقی شفاهی آذربایجان به نام «عاشق» {آشیق}اشتهار دارند، بسلک نظم در آمده است.

در جریان قرن ده الی سیزده هجری ، ما به شعرا و نغمه پردازانی مانند امانی، عزیزی،ساری آشیق،صالح، مجروح،معصوم،بیکس،واقف،سالک،ذاکر و دیگران بر می خوریم که نمونه های دست اول بایاتی های آنان در جنگها و دست نویسهای مربوط به ادوار فوق به جای مانده است.

سرایندگان مذکور ،در ضمن سرودن نغمات و نواهای مختلف که معمولا به همراه ساز اجرا می شده ، بایاتی نیز گفته اند و بخصوص بایاتی های عزیزی و ساری آشیق در میان مردم دهان به دهان گشته و رواج عامه یافته است.

ولی بایاتی هایی که اکنون به مقیاس وسیع در میان مردم رواج دارند ، خواه احتمال شناختن سراینده و مصنف آنها در میان باشد ،یا نه ، تعلق به عامه دارند.

زیرا خلق در طول نسلها آنها را سینه به سینه بازگو کرده ، آنچه را که به زبان ذوق و سلیقه خود بیگانه دیده ، به یک سو نهاده و به اقتضای احساس و خواسته های عاطفی خود در آن دگرگونیها داده و به این ترتیب سکه فردی را از روی انها زدوده و به تملک گنجینه فولکلوریک عامه در آورده است.

بایاتی ها از نظر غالب شعری ، از انواع دیگر ادبیات منظومه شفاهی متمایز می گردند.وضع بایاتیها مانند انواع اصیل دیگرادبیات منظوم شفاهی آذربایجان بر اساس وزن هجائی (سیلابیک) استوار است.

بایاتی از چهار مصرع ترکیب می شود که در آن ، مانند رباعی سه مصرع 1و2و4 هم قافیه و مصرع سوم آن ازاد است.

از نظر افاده معنی و منظور، مصرعهای اول و دوم در آمد دو مصرع سوم و چهارم محسوب می شوند و منظور اصلی نیز در دو مصرع آخر مطرح می گردد:

عزیزیم ، گول الللر،

اغ بیلکلر ،گول الللر،

دریاجا عقلین اولسا ،

یوخسول اولسان گولللر.

آپاردی چایلار منی ،

هفته لر ، ایلار منی ،

یوکوم قورقوشوم یوکی،

یوردو بو تایلار منی.

در این بایاتی ها دو مصرع اول در آمد و برداشتی است که به منظور بیان اندیشه و احساس مندرج در دو مصرع آخر طرح شده است.

بنابراین ، وظیفه دو مصرع اول ایجاد زمینه موافق برای بیان و انشاد دو مصرع بعدی است.مصرعهای اول و دوم معمولا با یک وصف طبیعت و یا وصف حال و بطورکلی با توصیفی مشهود و قابل لمس اغاز می شود و زمینه را برای طرح یک واقعیت ، بدانسان که برای گوینده مطرح است فراهم می سازد.

این خصوصیت، یکی از جنبه های متمایز نوع بایاتی بوده و موجب ان می گردد که دو مصرع اول چون فی البدیهه و به قصد ترادف عنوان می شوند، در دو یا چند بایاتی همشکل و متقارن باشند.

ولی مصراعای سوم و چهارم مضامین و معانی متغایر و مستقل از هم پیدا کنند :

من عاشیقام هر آیلار

هر اولدوزلار ،هر آیلار

بوردا بیر گول بیتیبدی،

سوسوزوندان هارایلار.

من عاشیقام هر آیلار،

هر اولدوزلار هر آیلار،

باشیم جلاد الینده ،

دیلیم سنی هارایلار

 

دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 11:44 :: نويسنده : داوود بدرزاده

 

زشت و زیبا

 

وئرمیشم طاقت و آرامیمی ای یار سنه

عاشقم عاشقم ای دلبر عیار سنه

سوه رم بزم اولا خلوت قویاسان من ائلیم

دردیمی محنتیمی غصه می اظهار سنه

گزه رم کوچه و دربندی دالونجا سوخارام

پیچاقی قارنینا هر کس ائده آزار سنه

ایستی وقتینده سویونسان سالارام تئز ایچینه

کاسه نین بوز وئره رم شربت گلنار سنه

گل اوتور قوزا قیچون گییدیریم ای یار سنه

هرنه سویسن جوراب و چکمه و شلوار سنه

نیه آوجوندا سیخورسان ازیسن سیندیریسان

نیلیوب آخ بو یازیق قلب وفادار سنه

سن یخیل بالش ناز اوسته اوزان منده چالیم

ضرب و قارمان و کمانچه، ویلن، تار سنه

اگمه شاخ ساخلا یانوندا باخوب اوپ قوی گوزیوه

بو گوزل عکسی که مندن قالور آثار سنه

دوگمه سین آچ آرالا ساخلا قویوم اورتاسینا

آلمیشام ساک دولوسی،حیوا،لیمو،نار سنه

عیبی یوخ اینجیمه ویش ویش دئمه قوی تئز چیخادوم

سیخسا باشماق ایاقون اولسا اگر دار سنه

دوز بیر آز بندین آچوم تا وئریم الآن الیوه

چتریوی وئرمیه زحمت بو یاغیش قار سنه

گله سن باغدا وئرم بیر الیوه اویناداسان

قرمزی آلما ، شمامه ، گل بی خار سنه

ال ایاق چالما چالیشما نئجه دوتسان گئچه جاق

دئمه خاطر قویاجاق چرخ جفاکار سنه

احتراماً دایارام آغزیوا سنده سوراسان

سولی قلیانی کریمی دییر اشعار سنه

 

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:57 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 21. نصاب ياء (مستفعلن مستفعلن)

از ياي تركي هم بخوان
باران ياغيش ، زخمه يارا
ياغمور باران ، يئر زمين
تازه يئني ، ميوه يئميش
كذب و دروغ باشد يالان
دشنام و سب باشد يامان
يانليش خطا و ياي كمان
يازي بيابان ، ياز بهار
يايلاق زمين سردسير
بيگانه ياد ، فردا يارين
يوغ حلقه و ابزار ياراق
ياغ روغن و چربي بدان
يابان بيابان ، يان كنار
افروخته باشد يانيق
ماتم ياس و خوراك يئييم
وصله ياماق و صف ياسال
صلح و صفا باشد ياراش
آرام ياواش ، بنّا ياپان
يوخسول فقر و بي نوا
همتاي تركي يئنگه دان

افزون و افزونتر بدان
جاي گريبان هم ياخا
يئل باد و چابك هم يئيين
خورد و خوراكي هم يئييش
ياوه ياوا ، خالي ياوان
يولداش رفيق ، كاتب يازان
خوابنده در تركي ياتان
جاويد و جاويدان ياشار
قانون ياسا و يول مسير
يونگول سبك ، نزديك ياخين
بسته يوموق و لُپ ياناق
يئل باد و يئلكان بادبان
نيمه ياريم ، كاتب يازار
سبزه ياشيل ، عاصي يازيق
تقدير تركي هم يازيم
موي سر اسب است يال
ياستيق متكا ، اشك ياش
رفتار يئريش ، سوزان يانان
كافي يئتر ، لانه يووا
داماد تركي يئزنه دان

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:56 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 20. نصاب گ (مستفعلن مستفعلن)

از گاف تركي بر بخوان
زيبا گؤزل ، چاقو گزن
بايد گرك ، آيد گلر
گؤي آسمان ، پوشد گئيه
پائيز گوز ، نقره گوموش
گيزلين نهان ، كِشتي گمي
ديدار گؤروش ، پوشش گئييش
گؤزله بپا و پوش گئي
آئينه گوزگو ، زور گوج
گؤرنك مثال ، پوشش گئيين
كبتر گؤيرچين ، گل بيا
كوتاه گوده ، آهو گئييك
گيز سرّ و راز ، گيزلي نهان
گؤل بركه است وپوست گؤن
پر زور و محكم هست: گور

 ناخوانده هايت را بدان
گؤز چشم و گردشگر گزن
آور گتير ، گردد گزر
گوندوز همان روز ، شب گئجه
كشتي گولش ، خنده گولوش
پشت و عقب باشد گئري
گسترده هم باشد گئنيش
گئرچك حقيقي ، خوب گئي
مدخل گيريش و دير گئج
بر نوعروس گوئي: گلين
گؤيچك جميل و باصفا
پائيز گوز ، خارش گيجيك
گؤركم شكوه و گوج توان
مشرق گونل ، خورشيد گون
گؤرگيل ببين ، بردار گؤتور


شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:55 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 19. نصاب ك (مستفعلن مستفعلن)

گويم كنون از حرف كاف
كيپريك مژه ، ريزه كيچيك
پوشال كولش ، دل هم كؤنول
ده كند و كؤكسو سينه دان
كؤپرو پل و كوچك كيچي
كسمه برش ، پارو كورك
كال نارس و ياري كؤمك
دكّان كبيت ، كل گاو نر
جاي نمد گوئي: كئچه
كوپ خُم بود ، لوله كوره
خاكستر تركي است: كول

چون آب جاري ، پاك و صاف
كؤوشن فلات ، دژبان كئشيك
كول بوته است و غار كؤوول
كؤك چاق و كؤك ريشه بخوان
بي مو كئچل شد ، بز كئچي
كولاك را گوئي: كولك
كنده كؤتوك ، تنبيه كؤتك
نابينا كور ، كار نيز كر
كيپ محكم و معبر كوچه
سركش كورن ، دفعه كره
كوتاه قد باشد: كوتول

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 18. نصاب قاف (مستفعلن مستفعلن)

گويم ترا از حرف قاف
قان خون و قاش ابرو بود
قيز دختر است و قيش شتا
قاب ظرف شد ، تاول قابار
مانا قالار ، پيشين قاباق
قيرقي عقاب ، قاپلان پلنگ
درپوش قاپاق و در قاپي
قارداش برادر ، زن قادين
يَل قاهرامان ، قلعه قالا
قازما كلنگ ، اشكم قارين
مهمان قوناق ، نازا قيسير
قالخان سپر ، شمشير قيليج
گوشه قيراق و ني قاميش
قولتوق بغل ، قاتي قاريش
حفظ و نگهداري قوروق
قييماز خسيس و گوش قولاق
زر شد قيزيل ، برّه قوزو

كين هم بماند زين صحاف
قيل موي و قول بازو بود
قول بنده و صخره قايا
بر صف شده باشد قاتار
رويه قابيق ، تلّه قالاق
قارقا كلاغ ، قارماق چنگ
قاخ خشكه برگ ، پيره قاري
داداش همسر هم قايين
قار برف و مشكي هم قارا
فرش ضخيم باشد قالين
قايغي غم و قاطر قاتير
قيوراق خرامان ، پاي قيچ
با هم قوشا ، درهم قاتيش
چين و چروك باشد قيريش
قايق قاييق ، مهمان قونوق
خشكه قوروت، پيشين قاباق
قوم ريگ باشد چاه قويو

منبع http://gajil.20m.com

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 17. نصاب سين (مستفعلن مستفعلن)

از حرف سين گويم ترا
ساپ نخ ، ساچاق گيسو بود
ساغ سالم است و كاه سامان
ريش ساققال و تعداد ساي
سالخيم بود خوشه ، تو سن
سؤز حرف و سس باشد صدا
وهم و تصور شد: سانام
سولماز هميشه جاودان
ساوجي پيمبر ، ساو پيام
جويا سوراق ، پاره سؤكوك
پرسش سوروق ، دستار ساريق
سايغي گرامي ، سات فروش
سرگي نمايشگاه دان

تا خاطري باشد ز ما
ساخسي سفال ، آب سو بود
سيرتيق سمج ، آوازه سان
ماه شب چارده ساراي
گلّه سورو ، شوفر سورن
سؤيله بگو ، سسله صلا
بر آزمون گوئي: سينام
سوت شير باشد ، موش سيچان
تاول سولوق ، ساغلام سلام
ساغرساغير ، خاموش سؤنوك
بشكسته هم باشد سينيق
سان اعتبار ، پرسش سوروش
تنها سوباي ، مانند سان

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:50 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 16. نصاب دال (مستفعلن مستفعلن)

افزونتر از اكنون بدان
دندان ديش و پاشنه دابان
جاي نمك گويند: دوز
تپه دولاي و رگ دامار
ايه ـ ستون باشد ديرك
منقار ديمديك ، ديل زبان
موج دالغا و دريا دنيز
دؤش سينه ، داغ كوه و جبل
احساس دويغو ، داش سنگ
دالماق تفكر ، لب دوداق
دام و تله باشد دوزاق
افتد دوشر ، خارج ديشار
درگي مجله ، ريزه دن
دام پشت بام و دام تله
ديلداش به تركي همزبان
دول دلو و دولماق پر شدن
انواع دورلو ، داي دگر
كم عمق در تركي: داياز

 

از دال تركي بربخوان
ديروز دونن ، صبح است دان
دؤز صبر باشد ، صاف دوز
دال پشت باشد ، تنگ دار
هم آرزو باشد ديلك
دولو تگرگ و مه دومان
آرنج ديرسك ، زانو ديز
گوئي دوه اشتر ـ جمل
دالدا عقب ، تأخير ديرنگ
ديرناق ناخن ، كام داماق
واحد دنه ، شانه داراق
لبريز مي گردد داشار
درنك گروه و انجمن
دوغرو حقيقي و سَره
ديلماج به تركي ترجمان
ناظم دوزن ، صابر دؤزن
پيچد دؤنر ، ارزد دگر
تعويض دگيش ، مايه داماز


شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:49 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 15. نصاب چ (مستفعلن مستفعلن)

حرف چ در تركي بخوان
گونه چئشيت ، غنچه چيچك
چي خام باشد ، نان چؤرك
چاغداش به تركي همزمان
جدول چيزيلگه ، چاغ زمان
ديوانه چيلغين ، راست چين
چيلپاق برهنه ، بار چاتاق
دعوت به تركي چاغري دان
آتش زنه چاخماق بود
جذب و كشش را دان: چكيش
قاصد چاپار است و چاپان
سبزه چيمن ، گمراه چاشان
چاققي همان چاقو بود
نمّامي تركي چوُغول
خيمه چادير و مي چاخير
جاي چدن باشد چويون

 

نشنيده هايت را بدان
چابوك سريع و سيلي چك
پژمرده هم باشد چوروك
چؤكگون به تركي ناتوان
كذب و دروغ و لاف چاخان
چيل لكه و مشكل چتين
لنگيده پا باشد چولاق
ضرب رياضي چيرپي دان
بالا روي چيخماق بود
جنگ و نزاع باشد چاليش
چيزگي به تركي سطر دان
چن مه ، نوازنده چالان
جاي چپوو ، چاپو بود
چاي رود باشد ، رخت چول
پستي ـ بلندي هم چوخور
زيرا به تركي هست چون


شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:48 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 14. نصاب تا (مستفعلن مستفعلن)

اي ماه خوش سيماي ما
گيسوي تركي تئل بدان
توپراق خاك و لنگه تاي
تاير تكر ، تانري خدا
شاهد تانيق ، زحمت تالاش
ناخن همان تيرناق بود
تيپا تپيك ، مانند تك
توز گرد و توپ گرد آمده
بر ماه كامل گو: تاماي
سلطان تكين و خار تيكان
توي جشن و شادي ، ميله تير
توتغون گرفته ، شاه توغان
تندير تنور ، تپّه تپه
تيمور مرد آهنين
بر دوخت مي گوئي: تيكيش
دوزخ تامو ، قوزك توپوق
تپرنتي لرزش ، تؤك بريز
تعجيل تلسمك ، دوز تيك
تكّه ـ پراكنده تالا
مدرك ـ سند باشد تانيت
روباه تولكو ، دود توتون

 

گويم ترا از حرف تا
مو را به تركي توك بخوان
توغان عقاب و گوني تاي
شانه تاراق ، تابه تاوا
شب تون بود ، كندن تاراش
سقف كماني تاق بود
تنها و واحد نيز تك
توپلونتو هم «گرد آمده»
ماه هلالين هم توغاي
غارت تاراج ، غارت تالان
تندير تنور ، توخ نيز سير
شلوار تركي هم تومان
تونلوك شلوغ ، تيشه تئشه
تيلتا تيليت ، چونان تكين
بر آشنا گوئي: تانيش
مرغ است در تركي: تويوق
تئز زود و وسواس هم تيتيز
پاشنه تابان ، ماشه تتيك
هر بي قراري تالواسا
خرد و خمير باشد تيليت
تاريكي شب نيز تون


شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:46 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 13. نصاب ب (مستفعلن مستفعلن)

حرف ب هم گويم ترا
مركب بينيت ، امروز بوگون
ماهي باليق ، چشمه بولاق
كودك بالا ، گوشه بوجاق
بيني بورون ، ساعد بيلك
يخ بوز شود ، بالتا تبر
شاخ بوينوز و قسمت بؤلوم
دانش به تركي بيلگي دان
روده باغيرساق ، بيل بدان
بايراق عَلَم ، باي مالدار
بوش خالي است و بوغ بخار
تنگه بوغاز ، حلقوم بوغاز
يك يك به تركي بير به بير
بللي عيان ، قنداق بلك
بوي قد و بويلو حامله
باتمان من تبريز دان
باشلا شروع كن ، بئل كمر
باشليق گوئي: شيربها
اين سو بو يان ، اينجا بورا
بوي رنگ و صبّاغي بوياق
بغض و گلو باشد: بوغاز
گردن بويون ، كودك بالاش

افزون كنم اين ماجرا
پخته بيشيك ، كامل بوتون
روزن باجا ، بوته بوداق
مانده بايات ، قبلاً باياق
آرايش تركي بزك
باش سر بود ، باشقا دگر
نعره باغير ، دسته بوكوم
روئيدني را بيتگي دان
باغ بسته و آواز بان
آشتي باريش و ميوه بار
باخگيل ببين ، بينا باخار
خيلي بول و اندك بير آز
شهبانو بيگيم ، بي امير
فاكتور بيجك ، نقطه بنك
بيز ما و اينگونه بئله
باسما نشان و مهر خوان
پيكان باشاق و بار ثمر
باغلا ببند ، قيمت باها
باشماق بگوئي كفش را
بنزر شبيه ، چشمه بولاق
معشوق و راغب هست: باز
خر مهره بونجوق ، رأس باش


شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 12. نصاب الف (مستفعلن مستفعلن)

 

حرف الف گويم كنون
انگور اوزوم ، ايز رد پا
اوز صورت و اؤز خويشتن
اود آتش و اوغلان پسر
اؤن پيش و زردآلو اريك
درياچه ي تركي اورال
خانه ائو و دزد اوغرو دان
بيرون ائشيك ، ايچ اندرون
والا اولوق ، غربال الك
اورتاق شريك ، اورتا ميان
زايش اولوم ، مردن اؤلوم
اينجي دُر است و نور ايشيق
ايلقار پيمان ، گاو اينك
اوختاي كمان وش، عقل اوس
ميمون اوغور ، پيغام اولام
ائركك نر و بازي اويون
دور و بعيد باشد ايراق
انگشتر تركي اوزوك
اوغلان پسر ، قهّار اوغان
ابريشم تركي ايپك
اوخشار شبيه ، اورتا ميان

از فوق و وسطي و ز دون
ملت اولوس ، والا اوجا
اردم هنر ، عارف ارن
جاي وزان مي گو: اسر
له گشته در تركي ازيك
ال دست باشد ، ايل سال
اولگو نمونه ، مار ايلان
اكسيك كم و اكسيك زبون
زحمت امك ، دامن اتك
جاي بهشت اوچماق بخوان
بر خويشتن گوئي: اؤزوم
نه سرد و نه گرم است ايليق
اوتراق اقامت ، كار امك
برتر اولو ، ملت اولوس
قهّار اوغان ، باور اينام
كشت است اكين ، هيزم اودون
صنعت اوران ، بيدار اوياق
برچيده مو باشد اوتوك
آنجا اورا ، آنسو او يان
دامن به تركي خوان: اتك
اووشار شكاري ، اوخ كمان

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:44 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 11. نصاب آ (مستفعلن مستفعلن)

از حرف آ گويم به تو
سيب آلما ، شليك است آتيش
درد آغري و ابيض آپاق
پشت سرت آرخا بود
مهسا همان آيسان بود
آخشام غروب و ماه آي
جاي كليد گوئي: آچار
آيدين عيان و باز آچيق
آل سرخ و آغ رنگ سپيد
سنگين آغير ، دنيا آژين
زنبور آري ، لاغر آريق
آسقيرما عطسه ، تلخ آجي
مادر آنا ، والد آتا
آرتيق اضافه ، اندك آز
گم كرده ره آزغين بود
آدديم قدم ، آدليم بنام
جاي گرسنه آج بخوان
آلقيش دعا و آو شكار
همنام آداش ، توشه آزيق
آيغير نر و غارت آخين
بر نامزد گوئي: آداق
آهسته را آغرين بگو
درك و شعور آنلام بخوان
دوغ آيران و آيري جدا
آل حيله است و سرخ آل
بيگانه آيريق ، خرس آيي

 

اكنون كلام من شنو
توشه آزيق ، شعله آليش
جاي جزيره گو: آداق
مهتاب وش آيدا بود
آد نام و شهرت سان بود
ماه زرين باشد آلاي
رود روان بر گو: آخار
آويخته باشد آسيق
آماج هدف ، آلدي خريد
آيري جدا ، غارت آخين
شير آسلان است و خشم آجيق
تشويق آلقيش ، خرس آيي
هر مهتر و سرور آغا
رود ارس را گو: آراز
زرّ و طلا آلتين بود
آلتي شش است و آد نام
نهر آرخ و آرام آستا دان
آرپا جو و مفتاح آچار
بر منفعت گوئي: آسيق
پيشاني تركي آلين
هشيار آييق و پا آياق
هم هاله را آيلين بگو
قصد و هدف آرمان بدان
هم آرخاليق باشد ردا
آلماق گرفتن ، گير آل
جاري آخار ، آلو آلي

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:42 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 10. ضمير دل كنم عيان (مفاعلن مفاعلن)

بگويمت بدين بيان
ز ياد خود برون مكن
موما نهال ، درخت آغاج
دولو تگرگ و برف قار
دمي بيا به پيش من
دولان بچرخ و گز بگرد
بخواب يات ،اوتور نشين
هاچان كي؟و هارا كجا؟
پاي آياق ، قاچان دوان
باخيش نگاه و باخ ببين

 

ضمير دل كنم عيان
مفاعلن مفاعلن
سير توخ و گرسنه آج
آغاج درخت و ميوه بار
بير آز يانيما گلگيلن
ياراست زخم وآغري درد
ائشيت شنو و گؤر ببين
آماج هدف ، اومود رجا
راه يول و گئدن روان
درخت آغاج و در بچين


شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 9. گريه به حالم مكن (مفتعلن فاعلن)

آمده در خاطرم
گريه به حالم مكن
روده باغيرساق بود
كيرپي بود خارپشت
بز كئچي ، بي مو كئچل
خرس آيي ، زنبور آري
زور گوج و مچ بيلك
مشت يوموروق ، سيلي چك
علم شمارش ساياق
قلعه به تركي قالا
كوشش تركي تالاش
رنگ سياهي قارا
شانه به تركي تاراق
روشني و نور چيراق
هرچه جزيره آدا
كاشت اك و ريشه كؤك
كِشتي تركي گمي
گؤرموش ايدي ديده بود
گئتمه نرو ، گل بيا
تير اوخ و ياي كمان

ياد خوش آن صنم
مفتعلن فاعلن
سير ساريمساق بود
توسباغا هم لاك پشت
لنگ چولاق و چول
ماه آي و پاك آري
شن قوم و غربال الك
يك تك و مانند تك
بار يوك است و چاتاق
كودك و نوزاد بالا
صاف و منظم تاراش
گوشه بوجاق ، بين آرا
آلت و ابزار ياراق
گوشه و سرحد قيراق
خوف و خطر هم قادا
لاغر آريق ، چاق كؤك
سا اگر و آيا مي
درميش ايدي چيده بود
باخما نبين ، گير درآ
مرد قدر قاهرامان

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:38 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 8. اي آن من! كجائي؟ (مستفعلن فعولن)

اي آن من! كجائي؟
آزار دل رها كن
بالا و فوق يوكسك
تيپا تپيك ، آياق پا
دندان ديش و بنوش ايچ
آهو مارال و جئيران
بوي قد و كوته آلچاق
يالتاق بود رياكار
كول بوته و تيكان خار
بي تو نمي روم من
فردا يارين ، دونن دي
اورتاق شريك باشد
قايغي غم و كؤنول دل
دشمن ياغي ، چاليش جنگ
ورزش ياريش ، قاچيش دو

پنهان ز من چرائي؟
مستفعلن فعولن
پائين و دون اكسيك
قات در كنار و قات تا
بيرون ديش و درون ايچ
باشد پلنگ قاپلان
پُرزور و ضرب قوچچاق
قاپلان پلنگ ، ايلان مار
ارك افتخار و مان عار
سنسيز گئدنمه رم من
با تو سنينله ، سيز بي
پخته بيشيك باشد
ملت اولوس و قوم ائل
آل قرمز است و بوي رنگ
گئتمه نرو و گئت رو

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : داوود بدرزاده


باب 7. غم دل (فَعلَن فعلن فعلن فعلن)

 

اي دل! بي غم يكدم منشين
از دست دل ، ديوانه ، من
گئتمك رفتن ، گؤرمك ديدن
قالدي ماند و آمد گلدي
اگلش بنشين ، بوشلا برهان
روباه تولكو ، حيله آلداق
درديم چيدم ، دردين چيدي
من من ، تو سن ، او وي ، ما بيز
بوغدا گندم ، گوني تايا
يخ زد دوندو، آب سو ، يخ بوز
پرده اؤرتو ، اُردك اؤردك
گؤردون كؤنلوم الدن گئتدي؟
آسلان شير و اورمان جنگل
ديرسك آرنج و زانو ديز
بايقوش جغد و بوزقوش شاهين
قيمه قييما ، دولمه دولما
آذربايجان جان جانان
توپراغينا سجده ائدم
اويخو خواب و بيدار اوياق
ياپراق برگ و توپراق خاك است
سو آب است و دورغون راكد
چي خام است و بيشميش پخته
آنلام فهم و آننا مادر
سوت شيراست و سرشير قايماق
دوُيما حس و دويما سيري
پائين آست و آرام آستا
اوتدو برد و اوتدو بلعيد
ياغي دشمن ، زندان دوستاق
گئتديم رفتم ، گؤردوم ديدم

دل را غم بين ، غم را دل بين
فَعلَن فعلن فعلن فَعلَن
دؤزمك صبر ، درمك چيدن
وئردي داد و سفته دلدي
باخگيل بنگر ، آلگيل بستان
گوجلو پر زور ، لوطي قالتاق
چيديم درديك، چيد او دردي
آنها اونلار و شما سيز
داغ كوه است و صخره قايا
ديمديك منقار و شاخ بوينوز
پوشش اؤرتوم ، روكش اؤرتك
رفت از كف دل ، آيا ديدي؟
ناخن ديرناق ، پا قيچ ، دست ال
قار برف است و زويگن هم ليز
ايندي اكنون ، اسكي ديرين
آمرود آرمود و سيب آلما
جانلار جاني آذربايجان
بر خاك تو سجده كردم
اوز صورت است و لپ ياناق
انگور اوزوم و مؤو تاك است
آرام دينج و سوسغون ساكت
سؤزحرف است و دئميش گفته
خانيم بانو ، آغا سرور
يايماق پخش و گفتن آيماق
اوستون زبري ، آستين زيري
اوس عقل است و عاقل اوستا
قاپدي قاپيد ، چاپدي چاپيد
دوزسوز لوس و لجباز قالتاق
وئرديم دادم ، درديم چيدم

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:36 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 6. نيك تر انديشه كن (فاعلاتن فاعلن)

گويم از تركي كنون
نيكتر انديشه كن
بوغدا گندم ، كشت اكين
اينجي مرواريد هست
بوغ بخار و بوز يخ است
ديل زبان ، آرزو ديلك
چوخ زياد و آز كم است
چاقو چاققي هم پيچاق
كوسمه قهر ، آشتي باريش
روزنامه گونده ليك
گلدي آمد ، گئتدي رفت
زخم يارا ، آغري درد
بويلو آبستن بود
جشن و شادي توي ـ تؤرن
نام آد ، فاميل سوي آد
گؤرموش ايدي ديده بود
دان سحر ، آخشام غروب
گل بيا ، بنشين اوتور
ديل زبان و كام داماق
سوي من آ يك سري

غم كنم از دل برون
فاعلاتن فاعلن
خلق اولوس و شاه تكين
هم كه بايرام عيد هست
ايگنه سوزن،ساپ نخ است
سا اگر ، بايد گرك
بيرله باهم ، داش هم است
زلف و گيسو هم ساچاق
قاچ بدو ، ورزش ياريش
سوزن ايينه ، دوز تيك
آسمان گؤي ، يئددي هفت
زن قادين و كيشي مرد
جان اؤز و بوت تن بود
آنكه مي بيند گؤرن
پا آياق و پر قانات
درميش ايدي چيده بود
كرده پرواز او اوچوب
قوي بنه ، بردار گؤتور
خر اولاق و بار چاتاق
گل منه ساري بري

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:35 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 5. گوش به هر قول مكن (مفتعلن مفتعلن)

وه! كه تو چه سيمتني
گوش به هر قول مكن
كامپيوتر بيلگي سايار
گئتميش ايديم رفته بُدم
گئتمه لي يم رفتني يم
وئرمه نده ، گئتمه نرو
خشم آجيق ، تلخ آجي
باش سر و تاس كئچل
صلح باريش ، جنگ چاليش
زانو ديز و ديل زبان
گربه پيشيك ، موش سيچان
بال عسل ، زنبور آري
شاه به تركي است: پاشا

با تو بگويم سخني
مفتعلن مفتعلن
فاكس بود بلگه يازار
دلميش ايديم سُفته بُدم
دلمه لي يم سُفتني يم
قالما نمان ، قاچما ندو
خواهر تركي است باجي
چشم گؤز و ناز گؤزل
توپ توپ و شلّيك آتيش
گيزلي نهان ، آيدين عيان
كي ـ چه زمان؟هست هاچان؟
گنج جوان ، پير قاري
زنده بمان هست: ياشا

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:33 :: نويسنده : داوود بدرزاده

باب 4. خود را محيا كن (مفاعيلن مفاعيلن)

 

اگر خواهي بياموزي
بيا خود را محيا كن
دونن ديروز ، يارين فردا
بولاق چشمه ، پينار چشمه
نرس يئتمه ، نرو گئتمه
گتير آور ، گؤتور بردار
آخين حمله ، آژين دونيا
دؤزوم صبر و دوزوم چيده
يانيق روشن،سؤنوك خاموش
جوان گنج و قوجا پير است
باليق ماهي ، ايلان هم مار
گؤيرچين را كبوتر دان
باساق سقف و دورار ديوار
قويو چاه است و دلوش دول
قازان ديگ و قالان مانده
قانات بال و پرنده قوش

ز تركي يا كه از تازي
مفاعيلن مفاعيلن
ساغير ساغر ، سبو بايدا
اوبا باشد همان خيمه
نده وئرمه ، نكن ائتمه
پارا پول است و ساي بشمار
چؤرك نان و تيليت تيلتا
اؤزوم خويش و گؤزوم ديده
ائشيت بشنو، قولاق هم گوش
گرسنه آج و توخ سير است
باليقچين مرغ ماهيخوار
بجاي سار ، سيغيرچين خوان
صحت ساغليق ، ناچاخ بيمار
كمي آزجا ، فراوان بول
اؤلو مرده ، ديري زنده
پيشيك گربه،سيچان هم موش

موضوعات
پيوندها